فحش می دهند

ناموسم و رفیق و وطن فحش می دهند

این روزها چقدر به من فحش می دهند

کامبیز فحش می دهد و علی فحش می دهد

سینا، تقی، نقی و حسن فحش می دهند

توپ، تانک، فشفشه... و صدا قطع می شود

ایول، برادران چه خفن فحش می دهند

ما که به تیمشان علنی فحش داده ایم

حتما به تیممان علنا فحش می دهند

اینجا چهل هزار و دو تن حاضرند، پس

اینجا چهل هزار و دو تن فحش می دهند

بازی قبل را به هوا فحش داده اند

بازی بعد را به چمن فحش می دهند

ما را به قصد کشت در استادیوم زدند

نامردمی است، بعد زدن فحش می دهند

این لیگ در تمام وطن پخش می شود

یعنی که در تمام وطن فحش می دهند

چن چانگ چون ژژه ژان لی ژیائو فنگ

انگار مردمان پکن فحش می دهند

فرصت تمام گشت و به پایان رسید شعر

من می روم اگر چه به من فحش می دهند

خدا بخیر کند...!

چه حرف های جفنگی، خدا بخیر کند

چه آب و تاب و چه رنگی، خدا بخیر کند

سفید و شیری و سبز و بنفش و قرمز و آبی

و زرد و آل پلنگی، خدا بخیر کند

دوباره سیب زمینی... خدا بخیر نکرد

دوباره گوجه فرنگی... خدا بخیر کند

خدا کند که فضاها کمی گشاد شود

میان این همه تنگی، خدا بخیر کند

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چه مژده های قشنگی، خدا بخیر کند

رسیده زلزله تا بیخ گوش کشورمان

به خانه های کلنگی، خدا بخیر کند

شما که شوخی و شنگی، خدا بخیر کند

شما که مست و ملنگی، خدا بخیر کند

خدا کند که نیفتد، ولی اگر افتاد

به دست مردم جنگی، خدا بخیر کند

به یار تا که رخ زرد را نمودم، گفت

بدون هیچ درنگی: خدا بخیر کند

یادداشت پزشکی – اقتصادی: درمان درد مسکن، صد در صد تضمینی

اگر چه اوضاع اقتصادی همچنان در وضعیت ما سبق قرار دارد، اما همین که نتیجه انتخابات معلوم شده و ملت به «تدبیر» «امید»وار شده اند، بعضی بازارها را هم حسابی جو گرفته و همین طور الکی شاخصشان بالا می رود و قیمتشان پایین می آید و خلاصه اوضاعی شده که نگو. اما بازار مسکن از آن بازارهای ریشه دار و قوی است که به خاطر چهارتا رای پایین و بالا، هیچ طوریش نمی شود. به قول شاعر که می فرماید: «سبز سبزم، ریشه دارم... من درختی استوارم»!

حالا که این بازار مسکن ادعایش می شود و زیر بار نمی رود و منتظر است که رئیس جمهور جدید به شخصه بیاید یا مشکلش را از بیخ حل کند، یا ریشه اش را از بیخ قطع (!) دلیل نمی شود که ما فکری به حال درد مسکن مردم دردمند نکنیم و آن ها را همین طوری یک لنگه پا نگه داریم تا زمانی که کی بشود یا نشود. پس ما در دو بخش درمان دارویی و غیردارویی به این مسئله خواهیم پرداخت.

... که ایشان هستند!

هشتمین سال جلالی است که ایشان هستند

چقدر خوب، چه عالی است که ایشان هستند

هشت سال است که گفتیم که ایشان بروند

هشت سال متوالی است که ایشان هستند

هر چه عالی است خدایا متعالی گردان

هر چه چیز متعالی است که ایشان هستند

هر کجا  نقد رئالیسم که ایشان رفتند

هر کجا هم لیبرالیست... که ایشان هستند

جهت توسعه رابطه ایران با

گینه و چاد و سومالی است که ایشان هستند

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد

هر چه هم چیز هلالی است که ایشان هستند

توی دل ها چه امیدی است؟ که ایشان هستند

توی سرها چه خیالی است؟ که ایشان هستند

یک نفر خواست بپرسد مگر ایشان هستند؟

یک نفر گفت سوالی است که ایشان هستند

کاش می شد که بیایی تو و ایشان بروند

جای امثال تو خالی است که ایشان هستند