سدیم کلرید

سدیم کلرید

روزنوشت، شب نوشت و نیمه شب نوشت های یک حامد اسحاقی
سدیم کلرید

سدیم کلرید

روزنوشت، شب نوشت و نیمه شب نوشت های یک حامد اسحاقی

فحش می دهند

ناموسم و رفیق و وطن فحش می دهند

این روزها چقدر به من فحش می دهند


کامبیز فحش می دهد و علی فحش می دهد

سینا، تقی، نقی و حسن فحش می دهند


توپ، تانک، فشفشه... و صدا قطع می شود

ایول، برادران چه خفن فحش می دهند


ما که به تیمشان علنی فحش داده ایم

حتما به تیممان علنا فحش می دهند


اینجا چهل هزار و دو تن حاضرند، پس

اینجا چهل هزار و دو تن فحش می دهند


بازی قبل را به هوا فحش داده اند

بازی بعد را به چمن فحش می دهند


ما را به قصد کشت در استادیوم زدند

نامردمی است، بعد زدن فحش می دهند


این لیگ در تمام وطن پخش می شود

یعنی که در تمام وطن فحش می دهند


چن چانگ چون ژژه ژان لی ژیائو فنگ

انگار مردمان پکن فحش می دهند


فرصت تمام گشت و به پایان رسید شعر

من می روم اگر چه به من فحش می دهند