روزنوشت، شب نوشت و نیمه شب نوشت های یک حامد اسحاقی
روزنوشت، شب نوشت و نیمه شب نوشت های یک حامد اسحاقی
- مستقیم -کجا میری؟- من سر همین چارراه پیاده میشم. - پیاده شو- اینجا که چار راه نیس.- اون پایین که هستی می گی مستقیم. خرت که از پل گذشت فیلت یاد چار راه می کنه؟ - آقا من خر داشتم که دیگه سوار تاکسی نمی شدم... این خیابونو که مستقیم بری می خوره به چار راه.- تو کدومو می خوای؟- خرو... چیزه... یعنی چار راه رو -پس هم خرو می خوای هم چار راه رو؟ - نه آقا خر می خوام چی کار؟ همون چار راه رو برین، ممنون می شم.
- پس مستقیم نمیری؟
- چرا دیگه. مستقیم برین تا چار راه. - اگه مستقیم نرم چی؟
ادامه مطلب ...