با توجه به اینکه آقای عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی خواستار آن شده است که وزارت راه و شهرسازی، بنیاد مستضعفان را در پروژه ساخت آزادراه تهران-شمال «طلاق» دهد، خبرنگار ما در دادگاه خانواده حضور پیدا کرده است تا از چند و چون قضیه با خبر شود. در ادامه متن گفتگوهای رد و بدل شده در دادگاه را می خوانید.
قاضی: شما چرا می خواین طلاق بگیرین؟
وزارت: آقای قاضی، ما از اولش هم عقدمون دائم نبوده که. قرار بوده ما چند سالی با هم باشیم، بعدش هم هر کسی بره سی خودش.
بنیاد: آقای قاضی، نگاه کنین چی میگه این بی چشم و رو. من سیزده سال باهاش زندگی کردم. با دار و ندارش ساختم. اصلا ازش بپرسین این چند سال کجا بوده، حالا باز یاد من افتاده؟! می خواد منو طلاق بده باز بره تجدید فراش بکنه.
وزارت: معلومه که می خوام تجدید فراش بکنم. چی فک کردی؟! به جای اینکه به بچه هام برسه، بزرگشون کنه، ببینین چه به روزشون آورده!
قاضی: شما چند تا بچه دارین؟
وزارت: چهارتا آقای قاضی.
قاضی: الآن در چه وضعیتی هستن؟
وزارت: بچه دومی و سومی رو که کلا ول کرده به امون خدا. برا اون دوتا هم رفته پرستار چینی آورده. شما انصاف بدین آقای قاضی، آخه این درسته؟
قاضی: شما برای بچه های ایشون پرستار چینی گرفتین؟
بنیاد: آقای قاضی، خب هزینه ها بالاس. وقتی خرجی رو به موقع نمیده، توقع داره حتما براشون پرستار ژاپنی هم بگیرم.
وزارت: عجب... من درست خرجی نمیدم؟ ما مگه از همون اول توافق نکردیم در قبال مهریه که می گیری مواظب بچه های من باشی؟
قاضی: شما مهریه ت رو گرفتی؟
بنیاد: کامل که نه.
وزارت: همون هم که گرفتی حقت نبوده. مگه چی کار کردی برام؟
بنیاد: هیچ کاری نکردم برات؟ این همه با مادرشوهر ساختم و یه آخ هم نگفتم، کم کاری کردم؟ خیلی بی چشم و رویی. چه شبایی که پای بزرگ کردن بچه هات بیدار موندم. الهی چهارتاییشون جوون مرگ بشن. ایشالله برن زیر تریلی.
وزارت: اونا برن زیر تریلی، خیلی بهتر از اینه که زیر دست تو بزرگ بشن.
بنیاد: مرتیکه (.........)
وزارت: حالا که این طور شد (........)
{ادامه صحبت های رد و بدل شده در دادگاه قابل انتشار نمی باشد.}
همیشه جنس چینی بد نیست، درجه 1 محصولاتشان به آمریکا و اروپا و ژاپن صادر میشود.
اسمشان بد در رفته، شاید هم اشکال از ماست که درجه 5 محصولاتشان نصیب ما میشود.
سلام!
آقای اسحاقی: علیک سلام
بسی خنده بردم در این پست، بسی!
زنده باشد و مستدام آقای اسحاقی.
علیکم السلام رو هم که خودتون گفتین. ما هم میگیم سلامت باشیند ایشالله.
سلام آقای اسحاقی. خوشحال خواهیم شد که ما را در پربار ترکردن مطالب شهر خود ساری کنید.
چه عجب بالاخره من اینجارو پیدا کردم.
بسیار خوشحال و مسرور شدم.
فقط یه سوال: شما متن طنز مینویسید یا شعر طنز میگید؟
به قول خواهرزاده م هر سه
سلام
عزیز ارجمند، جناب اسحاقی:
با طنز: «پیک شــــــادی» شمارۀ جدید ـ تابستان 1392 ـ و مطالب متنوع دیگر، پذیرای نظرات شما هستم.
خیر پیش.
من سوالمو پس می گیرم چون تکراریه . شما همونی فقط اون برنامه قند پهلو که حضرتعالی بودی رو باید تغییر نام بدند به سرم(sorom)
باشه
ما همون آقای حامد اسحاقی توی قد پهلویی یا شما سدیم کلریدشونی ؟